English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5255 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protection U تامین نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
safety limit U حد تامین
securement U تامین
coverings U تامین
covers U تامین
security U تامین
water supply U تامین اب
water supplies U تامین اب
hedging U تامین
cover U تامین
safety U تامین
securing U تامین
ensure U تامین کردن
security U تامین مصونیت
insecurity U عدم تامین
funding U تامین وجه
social security U تامین اجتماعی
financiers U تامین اعتبارکننده
financier U تامین اعتبارکننده
buffer zones U منطقه تامین
ensured U تامین کردن
give security for U تامین کردن
cover U تامین کردن
insuring U تامین کردن
coverings U تامین کردن
insures U تامین کردن
covers U تامین کردن
ensuring U تامین کردن
internal security U تامین داخلی
ensures U تامین کردن
troop safety U تامین عده ها
buffer zone U منطقه تامین
take care of U تامین کردن
preservation of evidence U تامین دلیل
procurement U تامین اماد
provisioning U تامین ذخیره
quia timet U حکم تامین
safety diagram U دیاگرام تامین
safety factor U ضریب تامین
supply port U درگاه تامین
safety stakes U دستکهای تامین
the rule of law U تامین قانونی
safety factor U عامل تامین
transmission security U تامین مخابره
local security U تامین محلی
secures U تامین شده
transmission security U تامین ارسال
physical security U تامین تاسیسات
the rule of law U تامین قضایی
signal security U تامین مخابراتی
secure U درامان تامین
supplying U تامین کردن
electronic security U تامین الکترونیکی
committment U تامین اعتبار
buffer stock U تامین ذخیره
supply U تامین کردن
chemical security U تامین شیمیایی
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
secures U درامان تامین
supplied U تامین کردن
area security U تامین منطقه
secure U تامین شده
secure U تامین کردن
guarantee U تامین کردن
collective security U تامین اجتماعی
secures U تامین کردن
fulfill U تامین کردن
cryptosecurity U تامین رمز
guaranteed U تامین کردن
guarantees U تامین کردن
factor of safety U عامل تامین
communication security U تامین مخابراتی
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
supply company U شرکت تامین کننده
social security program U برنامه تامین اجتماعی
social security system U نظام تامین اجتماعی
area security U تامین منطقه عملیات
power supply U تامین کننده برق
deficit financing U تامین کسر بودجه
social security act U قانون تامین اجتماعی
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
rear area security U تامین منطقه عقب
self protection U برقراری تامین از خود
security for costs U تامین هزینه دعوی
security for cost U تامین هزینه دادرسی
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
safety U برقرار کردن تامین
safety officer U افسر تامین یکان
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
to feather ones nest U تامین اتیه کردن
transmission security U تامین ارسال پیام
safety card U کارت تامین اتشبار
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
tucker U تامین غذا کردن
pacification U تامین ثبات داخلی
secures U تامین کردن هدف
bombline U خط تامین پرتاب بمب
angle of safety U زاویه تامین گلوله
communication security U برقراری تامین مخابراتی
financed U تامین هزینه پولی
elegit U حکم تامین مدعی به
elevation of security U زیاد کردن تامین
emanitions security U تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
guarantee U تامین تضمین کردن
guaranteed U تامین تضمین کردن
finance U تامین هزینه پولی
finances U تامین هزینه پولی
financing U تامین هزینه پولی
guarantees U تامین تضمین کردن
collective security U تامین دسته جمعی
finance company U شرکت تامین مالی
secures U مطمئن تامین کردن
victual U خواربار تامین کردن
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
ups U تامین برق بی وقفه
secure U مطمئن تامین کردن
secure U تامین کردن هدف
make up a deficit U تامین کردن کسری
to ensure something U تامین کردن [چیزی]
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
levy a sum on a person's property U تامین خواسته کردن
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
provides U میسر ساختن تامین کردن
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
social security tax U مالیات سیستم تامین اجتماعی
provide U میسر ساختن تامین کردن
user supplied U تامین شده توسط کاربر
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
report generator U برای تامین گزارش کامل
replevy U بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
services U 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
quia timet U قرار تامین دستور موقت
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
garnisher U تامین کننده خواسته یامدعابه
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
to safeguard [against] U تامین کردن [علیه] [در برابر]
environmental security U تامین محیطی و فیزیکی منطقه
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
safety card U کارت تامین جنگ افزار
social security contributions U پرداختی بابت تامین اجتماعی
safeguards U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard U تامین کردن امن نگهداشتن
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
safeguarding U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded U تامین کردن امن نگهداشتن
pre empt U از پیش برای خود تامین کردن
privacy U جداسازی مبادله پیام برای تامین
supplying U تامین چیزی که مورد نیاز است .
social security U بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
supplied U تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply U تامین چیزی که مورد نیاز است .
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
social security wealth U ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
podded U دارای زندگی اسوده یا تامین شده
ways and means U طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
short covering U خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
social security payroll tax U مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
to have social security coverage U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
America Online U بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
Recent search history Forum search
1cartridge
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com